قضیه میمون بی نهایت می گوید که اگر یک میمون به طور تصادفی کلیدهای صفحه کلید را فشار دهد، می تواند به طور تصادفی چیزی قابل خواندن ایجاد کند، مانند داستان دو شهر چارلز دیکنز. یک کار را بی پایان انجام دهید و در نهایت نتیجه مثبتی خواهید گرفت. حال اگر این ایده را به هالیوود - و ترس بی پایان آن از ریسک کردن - تعمیم دهیم، به وضعیت فعلی می رسیم. سینما این روزها فقط به دنباله هایی مانند انیمیشن «شرک 5» محدود شده است که نه کسی به آن نیاز دارد و نه انتظاری دارد، اما هالیوود همچنان دکمه های کیبورد را فشار می دهد. این بدان معنا نیست که هیچ فیلم درخشانی ساخته نمی شود. به خصوص سال گذشته استثنایی بود، اما در سالهای اخیر، چند فیلم با کیفیت مانند Les Miserables، Anatomy of a Fall، The Favorite Zone، Past Lives، Oppenheimer و The Survivors داشتهایم؟ و همه آنها در یک سال می رسند؟ تماشاگران سینما به قدرتها گفتهاند که ایدههای اصلی و جسورانه میخواهند، اما هالیوود آشپزخانهای بسیار کند است که اغلب غذاهایی را که میخواهید با دستور پختهای خود میپزد، گاهی اوقات غذای دیگری را بهکلی روی میز شما قرار میدهد. اینگونه است که اکنون گیج و سردرگم گوشه رستوران نشسته ایم و از خود می پرسیم که انیمیشن «شرک 5» را پس از 16 سال از منو سفارش داده است؟ یا چه کسی درخواست قسمت دوم The Devil Wears Prada را داده است؟ آیا ما به دنبال یک پلیس جدید بورلی هیلز بودیم؟ یا بیتل جویس دیگه؟ یا یک "پسر بد" جدید؟ (این دومی به طرز عجیبی بیش از حد انتظار فروخته شد.)
انیمیشن «خر شرک» در حال ساخت است
محبوبیت خدمات پخش آنلاین به این معنی است که هالیوود می تواند بسیار راحت تر از گذشته نوستالژی را اندازه گیری کند. آنها به آنچه بینندگان تماشا میکنند - یا دوباره تماشا میکنند - نگاه میکنند و سپس به سراغ احیای سریالهای قدیمی میروند: The Matrix، Scream، Indiana Jones، Mad Max، The Magician، Ghostbusters. ، «تنها در خانه»، «لاک پشت های نینجا»، «بیتل جویس» و... در همین لحظه فیلم های «پاندای کونگ فو کار ۴»، «من نفرت انگیز ۴»، «فوریوسا: حماسه مکس دیوانه» و «تورنادوها» در نقاط مختلف جهان بازی می کنند. آنها پرده هستند. وضعیت در آینده نزدیک تغییر نخواهد کرد: "بیگانه: رومولوس"، "یخ زده 3"، "ارباب حلقه ها: شکار گالوم"، "موفاسا: شیر شاه"، "سفید برفی"، "پارک ژوراسیک" "، "چهار شگفت انگیز"، "ترون". و حتی «آواتار 3» هم در راه است. گاهی اوقات، یک انیمیشن جدید "عصر یخبندان" مانند ترسناک در فیلم های ترسناک ظاهر می شود.
هالیوود در بهترین حالت خود علاقه ای به خلاقیت و تولیدات جدید ندارد، چه رسد به اینکه با شکست ناشی از همه گیری کووید-19 و سپس دو حمله بزرگ مواجه شود. سینمای آمریکا در حال حاضر در رینگ بوکس است و با دشمنان ساخته خود مبارزه می کند. آنها چشم اندازی ایجاد کرده اند که در آن هیچ فیلم دیگری به پایان نمی رسد. انگار همه فیلمها یک داستان بیپایان هستند که حسن نیت بینندگان معمولی را که در گذشته برای درک آنچه در یک فیلم اتفاق میافتد ملزم به تماشای برنامههای تلویزیونی یا خواندن کمیک بودند، از بین برده است. هالیوود همیشه یک "صنعت" بوده است، اما اکنون بیش از هر زمان دیگری به یک صنعت شبیه شده است. دیگر هیچ اثر اورجینالی وجود ندارد، هیچ کس نمی خواهد ساختارشکنی کند و تمام بودجه صرف فرنچایزهای قدیمی می شود، چرا؟ چون پتانسیل ادامه دادن را دارند؟ نه، فقط به این دلیل که مخاطب با آنها آشناست.
هالیوود خود را متقاعد کرده است که فیلمهایی که بر اساس برندهای معروف ساخته شدهاند، برای سرمایهگذاری مطمئنتر از فیلمهای اصلی هستند. و هالیوود در مورد فیلم های اقتباس شده از افسانه ها، فولکلور، کمیک های به یاد ماندنی و کتاب های کلاسیک نیز همین باور را دارد. به همین دلیل است که هر چند سال یک بار فیلم هایی درباره «شرلوک هلمز»، «شاه آرتور» و «پیتر پن» می بینیم و با وجود اینکه «پسر جهنمی» هر بار در گیشه شکست می خورد، باز هم شانس دیگری پیدا می کند و تا اینجای کار. چهار نسخه سینمایی ساخته شده است. استودیوها فکر می کنند چون نام این شخصیت ها برای مخاطب آشناست پس مردم برای دیدن آنها به سینما می روند. اما با نگاهی به فروش باکس آفیس طی سه دهه گذشته، احتمالاً ناگفته نماند که این رویکرد صنعت سینما به وضوح بیاثر است. و حتی می توان گفت که به دلیل نیاز به بودجه زیاد برای تولید دنباله های انیمیشن و به تصویر کشیدن دقیق بازه های زمانی خاص یا فضاهای فانتزی در فیلم های لایو اکشن، سود کمتری نسبت به آثار اصلی دارند.