در دوران قرنطینه اپیدمی کووید-19، زمانی که نتفلیکس و اساساً هر ابزار آنلاینی تنها راه ارتباط مردم با یکدیگر و دنیای خارج شد، فیلم «پلتفرم» با فضای کم و بیش شبه قرنطینهای خود سر و صدا کرد. . ایده خاص این فیلم منطبق بر شرایط زندگی همه که اولین بار در حافظه جمعی معاصر ما بود، مخاطبان سینما را به خود جلب کرد. «پلتفرم» در نتفلیکس رکورد بینندگان و بازدیدکنندگان را جابهجا کرد و بحث درباره ایدههای ضد سرمایهداری فیلم در فضای مجازی بالا گرفت. فیلم شسته می شود. فیلمنامه اش اگرچه ایرادی دارد، اما به دلیل ایده و فضای ساده و در عین حال خاصش و تلاشی که برای روایت داستان ناآشناش می کند، قابل تحسین است. همچنین استانداردهای فیلمنامه را رعایت می کند. البته بخش بزرگی از موفقیت خود را مدیون زمان عرضه آن است. بدیهی است افرادی که ماهها در خانه میمانند با شخصیتهایی همذات پنداری میکنند که همگی به همین دلیل در یک فضای بسته محبوس شدهاند. این سکو یا سکوی کف که در فیلم به آن سوراخ گفته می شود، به دلیل شکل طراحی با آسانسور غذا، یادآور مکانیسم کاری جوامع انسانی ماست که دیگر جای خود را ندارد. اکنون، «پلتفرم ۲» چندین سال پس از همهگیری، تقریباً در سکوت مطبوعات در نتفلیکس منتشر شده است. زندگی به حالت عادی بازگشته است، اما مانند قبل از کووید نیست. بحران اقتصادی در بسیاری از نقاط جهان بدتر شده است و طبیعتاً اختلاف طبقاتی بیشتر است. نظام سرمایه داری هنوز طرفداران و مخالفان خود را دارد و نیاز به فروش اسلحه و دستیابی به نفت همچنان برای نابودی خاورمیانه ادامه دارد. نقد و بررسی فیلم پلتفرم ۲ را در این مطلب بخوانید.
البته، یک ایده درخشان همیشه وقتی برای اولین بار به ثمر می رسد، ارزش و جذابیت دارد. احتمال استفاده مجدد و شکست آن بسیار زیاد است و معمولاً یا به دلیل ذائقه صاحب ایده/خالق ایده یا انگیزه های مالی پشت آن اتفاق می افتد. در هر دو مورد، احتمال شکست زیاد است. دنباله ها در سینمای جهان رایج است. حتی در برخی موارد منجر به خلق یک شاهکار می شود و در بسیاری موارد موفقیت های تجاری بزرگی را به همراه دارد; نمونه های زیادی وجود دارد. در سال های اخیر سینمای هالیوود و جهان به طور عجیبی روی دنباله ها متمرکز شده است. انگار با بی فکری مواجه شده ایم یا سینما تمام ایده هایش را خرج کرده و مجالی برای خلاقیت بیشتر ندارد پس مجبور به تکرار است یا چون در نظام سرمایه داری سود مالی در اولویت است. صنعت بحران پس از کرونا و در مواجهه با شبکههای پخش آنلاین، سینما ترجیح میدهد روی فیلمهایی سرمایهگذاری کند که قبلاً از آن استقبال شده و احتمال موفقیت دوباره آن حداقل روی کاغذ زیاد است.
در چنین شرایطی است که در پاییز 2024، اکثر فیلم های مهم اکران شده در این فصل یا دنباله یا بازسازی هستند. حتی برای شبکه های پخش آنلاین و پلتفرم بزرگ و موفقی مانند نتفلیکس که اتفاقاً در دوران کووید بازار سینما را تسخیر کرد، ساده تر است. تعداد بیشماری از کاربران این شبکه ها که کلیک کردن برایشان مثل یک کار روزمره است و تشنه نامی آشنا در راهروهای بی پایان و شلوغ شبکه ها هستند، کلیک کرده و فیلمی را تماشا می کنند که پیش از این یک بار تجربه خوبی را برایشان رقم زده است. ساختن «پلتفرم 2» دلیل دیگری نمی تواند داشته باشد. زیرا ممکن است بتوان «درون و بیرون» - دنباله دیگری از سال 2024 را که فقط تکرار ایده درخشان اولیه است - به عنوان متعلق به دنیای انیمیشن گسترش داد و از کودکی به بزرگسالی و سپس حتی جوانی و جوانی برد. تا آخر، بدون هیچ نوآوری خاصی. اما دنیای فیلم پلتفرم جایی برای گسترش ندارد و بدون شک نیازی به پیشبرد ندارد. همچنین یک پیشروی بیجسم و نمادین است که خود نیاز به پیشروی دارد.
«پلتفرم ۲» با همان پلتفرم «چاله» به عنوان شخصیت اول و یک سری شخصیت جدید و یک یا شاید هم دو شخصیت از قسمت اول، حرف جدیدی برای گفتن ندارد. قرار است به ما نشان دهد که در ابتدا چرا شکل گرفت و چرا مردم داوطلبانه وارد آن شدند و ساکن شدند. سوالی که قبلا در فیلم اصلی به آن پاسخ داده شده بود و اینجا چیز بیشتری نمی گوید. در واقع، فیلم اصلی گودال و قوانین آن را بسیار واضح تر و با جزئیات بیشتر از طریق کلمات معدود شخصیت هایش توضیح می دهد. در قسمت دوم به نظر می رسد سازندگان با آگاهی مخاطب از اتفاقات فیلم اصلی راحت هستند و در اینجا با مراجعه به توضیحاتی از فیلم اصلی تنها روزهای اول و ایده آل های اولیه این مرکز توانبخشی را به تصویر می کشند. و از طریق چند مصاحبه نه چندان پولی از گذشته ساکنان اصلی گودال (بخوانید زندانیان) که ظاهراً داوطلبانه وارد این مرکز شدهاند، صحبت میکند. لزوماً همه مرتکب جرم نشده اند و فیلم هیچ اصراری برای اثبات این یا خلاف آن ندارد. حتی شخصیت اصلی، با بازی ملینا اسمیت، در اینجا از نظر شخصیت پردازی ضربه می زند.
اساساً، پیش درآمد باید مستقل از پیشینیان خود ساخته شود، نه با آگاهی از اینکه دنباله قبلاً اجرا کرده است. این اصلاً در مورد «پلتفرم ۲» صدق نمیکند، شاید دنیای منظمتر نسخه اصلی را به آشوب بکشاند. طبیعی است که در روزهای اول هر سازمان یا ساختاری هرج و مرج وجود داشته باشد، اما اگر خود روند داستان نویسی آشفته باشد تا آشفتگی خودش را نشان دهد، بدون شک در کارش موفق نخواهد بود. تنها تمهیدی که Galder-Gazetlo-Urotia و همکارانش برای پیش نمایش "پلتفرم 2" در نظر گرفته اند - این تنها تفاوت بین این قسمت و فیلم اصلی در مورد قوانین گودال است - توضیح قانون اساسی است. توزیع خوراک افراد قبل از ورود به این مرکز حق انتخاب یک غذا برای هر روز را دارند و فقط باید آن را بخورند. اگر بیشتر از آن بخورند، نظم نظام به هم می خورد و هرج و مرج به وجود می آید. حتی اگر فردی در این مرکز فوت کند، دیگران حق ندارند سهم او را بخورند. باید کنار گذاشته شود تا حقوق کسی ضایع نشود که قانون عجیبی است. زیرا دور ریختن غذا منجر به گناه و نوعی دیگر از ظلم می شود. آدمخواری نیز ممنوع است.
«پلتفرم ۲» مانند قسمت اول با تمرکز بر دو شخصیت اصلی شروع می شود. زن و مرد از ابتدا معلوم است که زن صبورتر و قویتر از مرد است. موقعیت آنها نیز متفاوت است. زیر پا گذاشتن قاعده اصلی حفره که قناعت به عهد برگزیده و اسراف نکردن و دست درازی به سهم دیگران است، در همان روز اول ورود مرد به چاله اتفاق افتاد و طبیعی است که این مرد که آشکارا معتاد به خوردن و غذای محبوبش، پیتزا، با بازی خوب هویک کوچکاریان، از کوره در می آیند مردی که به نظر می رسد برای قتل به مرکز آمده است اما ادعا می کند که ریاضیدان است. یکی از مشکلات بزرگ فیلم بی هویتی افراد است. گویی این افراد در واقع موجوداتی ابتدایی هستند و هویت مستقل بیرونی آنها در مقابل ماهیت بدوی آنها چیزی نیست. این در مورد شخصیت مرد چاق بیشتر به چشم می خورد. شخصیت زن راضی به نظر می رسد، اما اگر پیتزای محبوبش را نخورد و چیزی نخورد، ممکن است به حیوان خطرناکی تبدیل شود. البته به شکلی جالب او تحت تاثیر هم اتاقی و هنرمند زنش خیلی زود آرام می گیرد و حتی به خاطر زیر پا گذاشتن قوانین گود، احساس گناه و خودسوزی می کند. بله، خشونت و صحنه های غیر قابل تحمل خیلی زود در «پلتفرم ۲» شروع می شود.
این اولین بار نیست که فیلمسازی انسان ها را در چنین موقعیتی به تصویر می کشد تا در نهایت ثابت کند که همه ما با وجود سال ها تمدن و همه دستاوردهای مهم بشری که امروز از ما شهروندانی معقول و قانونمند ساخته است (اگر ساخته شده باشد). ) وقتی بقای ما در هر حال، ما فقط موجوداتی مبتنی بر غریزه هستیم و این امری اجتناب ناپذیر است. یعنی غریزه اساساً هر اصل و اخلاقی را زیر پا می گذارد، زیرا بحث بر سر بقا است و میل به بقا امری طبیعی و نهادی است. بنابراین، مانند قانون حیات وحش، شما «تا زمانی که خورده شوید بخورید» و زنده بمانید. حداقل تا آنجا که ممکن است. «پلتفرم» در فیلم اصلی ماهیت ترسناک بشر را نشان می دهد. کیم کی دوک فقید (که از قضا کرونا او را از ما گرفت) در یکی از فیلم های خوبش "انسان، فضا، زمان و انسان" به زیبایی این کار را انجام داد.
اما «پلتفرم ۲» می خواهد با این بدوی بودن مبارزه کند. این فیلم آرمان گرایانه تر از فیلم اصلی است و جهانی را با ساکنان شبه حزبی اش به تصویر می کشد که می خواهند یک اصل مهم را برای تضمین بقای عادلانه حفظ کنند، نه بقای مبتنی بر قاعده "خوردن که نباید خورده شود". اگر به سهم خود راضی بودی، حرص نخور، مهربانی و صبر و فداکاری پیشه کن، عدالت برقرار می شود. اما خیلی سریع به این نتیجه می رسد که این ایده آل یک اسطوره است و در فیلم اصلی نشان داده شده است که برای همیشه اسطوره خواهد بود. زیرا فطرت انسان چنین چیزی را مجاز نمی داند. افراد با انگیزه های متفاوت کارهای مختلفی انجام می دهند. آدمی نمی تواند جلوی حرصش را بگیرد، نمی تواند شهوتش را کنترل کند، یکی خشن است، یکی کینه توز است، یکی قدرت طلب است، و همه اینها مانع از ساختن دنیایی برابر می شود. مهم نیست که چقدر ایده آلیست ها از رادیکال ترین نوع خود برای ایجاد آن تلاش می کنند.